در مورد پست قبل و آرزوهای محقق نشده باید بگم که طبق این لیست مکتوبی که من دارم، آخرین باری که از خدا، اون فردِ موردِ نظرِ مذکور رو خواستم، مربوط به آش نذری عاشورای 96 بود و بعدِ اون تو لیست دعاهای مکتوبِ من تو این روزهای خاص، اسمیاز اون برده نشده.
مثلا یکی از دعاهایی که پارسال نوشتم که تا امسال اجابت بشه این بود که از نظر مبلغ و هزینه کردن با پول پروژهی تابستونم خونوادگی بریم مشهد، که شما حساب کنید با اون پول تا حدود اواسط فروردین امسال تلویزیون و یخچال و پرینتر و دوتا گوشی(یکی واسه خودم و یکی واسه مامان) خریدم ولی با وجود ثبتنام هتل و خرید بلیط، نشد بریم مشهد و همچنان من چقدر دلم مشهد میخواد
یا مثلا در مورد المپیاد نقل به مضمون دعا کرده بودم که اگه قرار نیست به جاهای خوبش برسم، کلا یه کاری کنه واردِ این جریان نشم که در جریانید که من مرحله اول و دومِ المپیاد دانشجویی رو قبول شدم و حتی اسمم تو لیست 15تای اول بود ولی رتبهم رو 17 ثبت کردند و با وجود همهی پیگیریها تو دیوان عدالت، آخرش هم هیچ تغییری اتفاق نیافتاد و من به این دانشگاه شهیدبهشتی تبعید شدم
یا مثلا یکی دیگهش این بود تا قبل 1400 اون پروژهی «لجستیک اربعین» رو حداقل مبانیش رو مکتوب کنم ولی شاید باورتون نشه که من تقریبا مشابه این پروژه رو تو سه جا ارائه دادم و اصلا شرطِ من برای اینکه این پروژهیِ مشابه رو با اون تیم انجام بدیم این بود که من سراغِ «لجستیک اربعین» برم ولی تا الان حتی یه خط هم در موردِ این پروژهیِ خاص متنی ننوشتم.
در هر صورت خدایا واقعا شکرت به خاطر همه چیزهایی که دعا نکردیم و دادی بهمون
و خدایا واقعا شکرت به خاطر همه چیزهایی که دعا کردیم و ندادی بهمون